وقتی صحبت از دانشآموز و مدرسه میشود، نخستین تصویری که در ذهن همه ما نقش میبندد قصههای مجید؛ پسربچه بازیگوش اصفهانی است که هر روز در مدرسه یک داستان تازه داشت. سریال موفقی که کیومرث پوراحمد را واداشت نسخه سینمایی آن را هم بسازد. با این حال اما «جنگ اطهر» به کارگردانی محمدعلی نجفی جزو نخستین فیلمهایی بود که پس از انقلاب و در سال ۱۳۵۸ با داستانی درباره دانشآموز و معلم ساخته شد.
دانشآموزی که دنبال خانه دوست بود
نمیتوان از مدرسه و دانشآموزان سخنی به میان آورد و «خانه دوست کجاست؟» ساخته عباس کیارستمی را در صدر این فهرست قرار نداد. این فیلم یکی از موفقترین آثاری است که نوجوانان در آن نقش محوری دارند و ارزشهایی همچون نوعدوستی، رفاقت و همدلی در آن هویداست. «خانه دوست کجاست؟» محصول سال ۶۵ است و داستان پسربچهای را روایت میکند که دفتر دوستش را به اشتباه برداشته است؛ او از خانه بیرون میرود تا او را پیدا کند و دفترش را پس بدهد، اما راهی دشوار و دراز در پیش دارد و فرصتی اندک.
ترسیم نوجوانانی متفاوت در سینمای مجیدی
مجید مجیدی جزو فیلمسازانی است که کودکان و نوجوانان در آثارش نقش جدی و پررنگی دارند، به گونهای که بسیاری از بازیگرانش به واسطه فیلمهای او معروف و شناخته شدند. «بچههای آسمان» یکی از همین فیلمهاست که نامزد دریافت جایزه اسکار هم شد. داستان فیلم درباره خواهر و برادری به نام علی و زهراست که پدرشان وضع مالی خوبی ندارد. روزی علی کفشهای خواهرش را گم میکند و پدرشان به دلیل تنگدستی نمیتواند برای زهرا کفش بخرد تا اینکه در مدرسه مسابقه دو برگزار میشود و علی برای شرکت در مسابقه و برنده شدن هر کاری میکند.
«رنگ خدا» در سال ۷۷ یعنی دو سال پس از «بچههای آسمان» ساخته شد و داستان دانشآموز نابینایی به نام محمد را روایت میکند که در مدرسه نابینایان تحصیل میکند و برای گذراندن تعطیلات به خانه بازمیگردد. این فیلم به مصائب زندگی یک دانشآموز نابینا میپردازد.
اما آخرین فیلم مجیدی که باید به آن اشاره کنیم و تصویر جذابی از نوجوانان و یک مدرسه متفاوت را به نمایش درمیآورد، «خورشید» است. این فیلمساز که سابقه درخشانی در ساخت فیلمهای سینمایی با محوریت کودکان و نوجوانان دارد، این بار نیز سراغ کودکان کار رفته است. «خورشید» داستان یک مدرسه خیریه است که بچههای کار در آن تحصیل میکنند و علی، نوجوان سرکش و بلندپروازی که همیشه از مدرسه فراری بوده حالا طی یک اتفاق شبها را هم در مدرسه سر میکند.
ردپای هوشنگ مرادی کرمانی در سینمای کودک و نوجوان
اگرچه امضای برخی فیلمسازان همچون عباس کیارستمی، مجیدی مجیدی، کیومرث پوراحمد و... در سینمای کودک دیده میشود اما شاید بسیاری از خاطرههای شیرین این ژانر بدون داستانهای هوشنگ مرادی کرمانی خلق نمیشدند. همان طور که پیشتر هم اشاره شد «قصههای مجید» به کارگردانی کیومرث پوراحمد یکی از خاطرهانگیزترین سریالهای تلویزیونی است که بر پایهٔ کتابی با همین نام از مرادی کرمانی ساخته شده و نسخه سینمایی آن یعنی «صبح روز بعد» نیز براساس داستانی از مجموعه «قصههای مجید» با همان ترکیب بازیگران جلو دوربین رفت.
فیلم «خمره» به کارگردانی ابراهیم فروزش که در سال ۱۳۷۰ ساخته شد و جوایز متعددی بدست آورد نیز بر اساس کتابی با همین نام به نویسندگی هوشنگ مرادی کرمانی از انتشارات کانون ساخته شده است. همچنین «تیکتاک» به کارگردانی محمدعلی طالبی یکی دیگر از آثار سینمایی است که قصهاش در مدرسه میگذرد و هوشنگ مرادی کرمانی در نگارش فیلمنامه این اثر نقش داشته است.
از «پرنده کوچک خوشبختی» تا «حوض نقاشی»
در سینمای ایران فیلمهایی که به دانشآموزانی با شرایط متفاوت بپردازد هم کم نبوده است؛ پوران درخشنده در سال ۶۶ با ساخت فیلم «پرنده کوچک خوشبختی» نگاه تازهای به دانشآموزان استثنایی داشت، توجه ویژهای که در فیلمهای «رنگ خدا» و «حوض نقاشی» هم تکرار شد. گرچه در «حوض نقاشی» سهیل نوجوانی است که پدر و مادرش با بقیه فرق دارند، آن هم نه یک فرق ساده، بلکه فرقی بسیار بزرگ و سهیل در پذیرش این شرایط با سختیهایی مواجه میشود. پرویز شیخطادی نیز در فیلمی داستان دانشآموزی ناشنوا و معلمش را عنوان میکند. «پشت پرده مه» روایتگر قصهای تلخ از ماجراهای کودکی ناشنوا و معلم بداخلاقش است که رابطه چندان خوبی با یکدیگر ندارند. همچنین «کتونی سفید» ساخته محمدابراهیم معیری محصول سال۸۶ است و داستانش در بوشهر میگذرد. این فیلم داستان معلم دلسوزی است که برای سر و سامان دادن ورزش یک مدرسه قدیمی به جنوب کشور اعزام میشود و متوجه میشود یکی از دانشآموزانش با قاچاقچیان همکاری میکند و در ادامه سعی میکند دانشآموز خود را به درس و تحصیل ترغیب کند.
سهم بچههای مدرسه از سینمای کمدی
ماجراجوییهای دانشآموزان در مدرسه به سینمای کمدی هم رسیده است و با اینکه در این ژانر آثار زیادی به چشم نمیخورد اما یکی از موفقترین آنها «ورود آقایان ممنوع» ساخته رامبد جوان است. داستان «ورود آقایان ممنوع» در یک مدرسه روایت میشود. مدیر یک دبیرستان دخترانه خصوصی با ورود آقایان به مدرسه خود به شدت مخالف است، اما بنا به دلایلی مجبور میشود یک معلم مرد با بازی رضا عطاران را استخدام کند که به دانشآموزان شیمی درس بدهد. حضور عطاران در مدرسه و آماده کردن دانشآموزان برای المپیاد شیمی اتفاقهای جالبی را رقم میزند.
خاطرات روزهای مدرسه و بمباران
«بمب؛ یک عاشقانه» محصول اواخر دهه ۹۰ است اما داستان را در روزهای آغاز جنگ تحمیلی روایت میکند و اگرچه با مضمونی درام به زندگی خانوادگی یک معلم میپردازد اما به موازات آن داستان پسرک دانشآموزی که همسایه معلم است و با هم در یک مدرسه هستند را هم روایت میکند. این فیلم قابهای خاطرهانگیز و جذابی از مدرسه در سالهای ابتدایی انقلاب دارد که بازگویی آن برای نسلهای قدیمی شیرین و یادآور روزهای گذشته است.
قهرمانان مدرسه در میدان جنگ
«فرار از اردو»، «۲۱ روز بعد» و «منطقه پروازممنوع» از جمله آثاری هستند که داستان نوجوانانی را ترسیم میکنند که با ماجراجوییهایشان درگیر مسائل تازهای در مدرسه میشوند. اما در کنار همه این فیلمها باید یادی کنیم از آثار شاخص و ماندگاری همچون «نینوا»، «بزرگمرد کوچک»، «کودک و فرشته»، «اتوبوس شب» و «۲۳ نفر» که نوجوانانی را به تصویر میکشد که در هنگامه تحصیل بند پوتینهایشان را برای حضور در جبهههای جنگ محکم بستند و راهی میدان نبرد شدند.
انتهای خبر/
نظر شما